به بهانه انتشار كتاب «پيشدرآمدي بر رويكردها و مكتبهاي ادبي»
درآمدي فلسفي بر ادبيات عصر رئاليسم تا پست مدرن
دفتر دوم كتاب «پيشدرآمدي بر رويكردها و مكتبهاي ادبي» به بررسي عصر رئاليسم تا پست مدرن ميپردازد. اين اثر، مباني فلسفي سه مكتب رئاليسم، ناتوراليسم و پسارئاليسم را كاويده، جريانات تاثيرگذار بر آنها را برميشمرد تا به اين طريق، دورنمايي از جهان فكري غرب در قرون نوزده و بيست ميلادي ارايه دهد.
همانگونه كه درام بهويژه نوع تراژيك آن، صورت ادبي غالب بر تمدن كلاسيك يونان باستان بود و رمانس بر قرون وسطي، رمان نيز صورت ادبي اصلي و غالب در دوران مدرن است. رمان با داستان «دون كيشوت» سروانتس در ابتداي قرن هفدهم آغاز شد و در قرن هجدهم در آثار نويسندگاني نظير دانيل دوفو و ساموئل ريچاردسون و هنري فيلدينگ تداوم و تطور يافت و سرانجام در قرن نوزدهم به پختگي رسيد.
اين كتاب بنيادهاي نظري سه مكتب رئاليسم، ناتوراليسم و پسارئاليسم را بيان ميكند كه هر يك از آنها شاخههايي نيز در درونشان دارند.
مبناي نظري رئاليسم ادبي، توصيف فرد در نسبت با اجتماع و تا حدي به عنوان محصول اجتماع است. رئاليسم در ادبيات داستاني از حدود سالهاي 1830 ميلادي و با آثار بالزاك و استاندال در فرانسه و ديكنز در انگلستان ظاهر شد.
رئاليسم از دهه 1850 ميلادي به مكتب غالب در ادبيات داستاني غرب بدل شد و اين غلبه تا اوايل دهه 1890 ادامه يافت. پس از آن نيز اگرچه دامنه نفوذ رئاليسم در ادبيات داستاني برخي كشورهاي اروپاي مركزي تا حدودي كاهش يافت و با ظهور ناتوراليسم، دادائيسم و سوررئاليسم صور مختلف ادبيات مابعد رئاليستي جريان غالب ادبي شدند، اما در برخي كشورها نظير روسيه و همچنين آمريكا رئاليسم تا مدتي حالت هژمونيك خود را حفظ كرد. پس آن نيز قالبهايي نظير رئاليسم سوسياليستي يا نئورئاليسم به گونههاي مختلف موجب دوام رونق نسبي رئاليسم ادبي شدند.
به هر حال، نفوذ رئاليسم در ادبيات غرب بسيار عميق است و ميتوان تمام تاريخ ادبيات داستاني پس ار سروانتس را نوعي ديالوگ با رئاليسم دانست.
يكي ديگر از مكاتب ادبي كه در قرن نوزدهم پديد آمد و در دهههاي واپسين اين قرن در فرانسه و به ميزان كمتري در آلمان رواج داشت، ناتوراليسم است. اين مكتب مولود فرانسه است و تا پايان قرن نوزدهم در اين كشور دوام داشت.
ظهور و بسط نفوذ ناتوراليسم در آمريكا مستقل از فرانسه در اوايل قرن بيستم پديد آمد. ناتوراليسم به عنوان يك مكتب ادبي دنباله رئاليسم ادبي يا شايد گونهاي از رئاليسم افراطي يا به اعتقاد برخي مورخان صورت متنزل رئاليسم است.
ميان مكاتب رئاليسم و ناتوراليستي پيوند نزديكي وجود دارد و به همين دليل گاه تشخيص يك اثر رئاليستي از ناتوراليستي دشوار ميشود. برخي منتقدان نظير «ديميان گرانت» ناتوراليستها را نسل دوم رئاليستها ناميدهاند.
از سال 1890 ميلادي بهويژه در سالهاي پاياني آن، از نفوذ ناتوراليسم ادبي در اروپا كاسته شد و در مقابل، جريانها و گرايشهاي ادبي ديگري ظهور كردند. ادبيات غرب در قرن بيستم چند گرايش كوچك و بزرگ دارد كه اصليترين آنها ادبيات پسارئايستي است.
سپس ادبيات اگزيستانسياليستي مطرح شد كه در مقاطع دو جنگ جهاني از دهه بيست ميلادي تا دهه پنجاه در اروپا فعال شد.
در خلال سالهاي اين دوره از دهه سي تا چهل، گرايش نئورئاليستي در غرب قدرت گرفت و اگرچه در مقاطعي به يك جريان مطرح در ادبيات قرن بيستم غرب بدل شد، اما به جايگاه جريان غالب دست نيافت.
بديهي است مجموعه جريانها و آثار و آراي ادبي در هر سرزميني، بازتابدهنده روح قومي و تاريخي ـ فرهنگي مردمان آن سرزمين است، بنابراين از طريق بازشناسي ادبيات يك ملت ميتوان به روح كلي حاكم بر آن قوم و نيز دوره تحولي آنان پي برد.
كتاب «پيشدرآمدي بر رويكردها و مكتبهاي ادبي» نوشته شهريار زرشناس در شمارگان 2500نسخه، 298 صفحه و بهاي 40000 ريال از سوي انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي منتشر شد.
نظر شما